خیلی از کسانی را که میشناسیم، میدانیم آدمهای محتاط و نرم و تا حدودی هم ترسو هستند. خیلی همه چیز را رعایت میکنند. به دیگران احترام میگذارند، شاید بخاطر همان ترسی که از درگیری دارند. خیلی اهل زور گفتن و ظلم کردن نیستند. چرا که عرضهاش را ندارند. و کلا بچههای مثبتی هستند.
اما همینجور آدم، وقتی سوار ماشین میشود و راننده میشود؛ تبدیل به یک موجود وحشی میشود. انگار که سوار اسلحه جنگی شده است. همه سرکوبها و عقدههای زندگیاش جلوی چشمش میآید. و همه را میخواهد با این دنیای نابکار، یکباره تسویه کند!
از توان ماشین، به مثابه تانک استفاده میکند. و دیگر ماشینها را چونان هدف مینگرد! هدفش رسیدن به جایی نیست. بلکه میخواهد اهدافی را نابود کرده و سلامت به پایگاه بازگردد!
راستی چرا چنین است؟
مقدار زیادی از این رفتارها، به شخصیتهای دربوداغون اینها برمیگردد. یعنی کسی که در درونش احساس عظمت و قدرت کند، نیازی به این اثبات ِقدرت نمیبیند. کسی که عقدههای سرکوبشده نداشته باشد، اینکارها را نمیکند.
بدی ِماجرا اینجاست که خود این افراد دارند این سرخوردگی در زندگیشان را به دیگران جار میزنند. و خودشان را مسخره دیگران میکنند. کسی که برای یک پیچیدن نابجا جلویش، میخواهد تا آخرین نفَس بجنگد، معلوم است شخصیتی زخمخورده از کودکی تا الان داشته است. کسی که برای یک جای پارک، فحشهای ناموسی را نعره میکشد، دارد به دیگران میگوید من کودکی ناامنی داشتهام. کسی که حاضر است با همه گرانی ِتعمیرات ماشین، خودرویش را به عمد به دیگری بکوبد، معلوم میکند که حرفش به دیگران این است: این دفعه نمیگذارم آن کار را با من بکنید. و این «آن کار» هر چیزی میتواند باشد.
خوب که نگاه کنیم، این آدمها قابل ترحماند. ضعیفاند. بدبختاند.
زیر لب باید تاسفی خورد. و گذشت کرد. و رفت.
آنجا که بانک ِنزولخور دارد حقت را میخورد، برو قیام کن و بجنگ. آنجا که فلان کارخانهی بزرگ دولتی، پول خرید ِتو را تمام و کمال گرفته و تا یک سال وسیله را به تو تحویل نمیدهد و تو به هیچ کجا نمیتوانی شکایت کنی، برو قیام کن و بجنگ. آنجا که یک بازداشت خلاف همه قوانین جاری کشور انجام میشود و تو تحقیر میشوی، و به هیچ کجا نمیتوانی شکایت کنی؛ برو قیام کن و حقت را بگیر. آنجا که خلاف اصول قانون اساسی، حق سرنوشت تو را چند نفر آدم ورشکسته و اغلب فاسد، از تو گرفتهاند، برو قیام کن و حقت را بگیر. آنجا که پول نفت تو را معلوم نمیکنند که چه میکنند. چه کردهاند؟ به کی دادهاند؟ و هیچ کس حساب و کتابی علم نمیکند و نیازی نمیبیند گزارشی بدهد؛ برو قیام کن و بجنگ. آنجا که معلوم نشد پول نقد برجام را که روسای جمهور آمریکا ازش حرف زدهاند، چه کسی در کجا خرج کرده است، و حداقل نگفت که چه خرجی کرده است، و تو از همان آدم تجلیل هم میکنی، برو قیام کن و حقت را بگیر.
نه برای یک راهنما نزدن ماشین جلویی!
در این انیمیشن زیبا، گوفی به تهران سفر کرده است!!